جامعهشناسان پیامدهای جراحی زیبایی را بررسی میکنند
وحید شالچی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، به روزنامه رسالت می گوید: «اگرچه این پدیده در سایر کشورهای جهان هم رایج است اما ایرانی ها به علت در گذار بودن جامعه و از طرفی ارتقاء منزلت اجتماعی خویش دست به جراحی های زیبایی می زنند و اتفاقا به چهره خود نگاه «شی گونه» دارند که این از القائات جامعه سرمایه داری و فرهنگ مصرفی هم هست و از طرفی چهره درعصر مدرن یا در جامعه ای که مردمانش می خواهند به سبک مدرن زندگی کنند، نقطه کانونی هویت در نظر گرفته می شود و این مسائل در جامعه ای که هنوز میان سنت و مدرنیته درمانده و نمی داند به کدام سو خواهد رفت، تاثیرات نامطلوبی خواهد داشت.»
او بر این باور است که در جهان مدرن، «آدمها به یک کالا تبدیل می شوند، زیرا یکی از ویژگیهای دنیای مدرن این است که آدمها برای اثبات خود باید دست به اصلاح ظاهری بزنند و این ها از نشانه های خوداثبات گری لحظه ای و کالایی شدن است. فرد بعد از مدتی به شی تبدیل می شود، یعنی ریزترین عنصر یک جامعه که به هیچ کجا وابسته نبوده و معلق در فضاست و به هر سویی می رود. ما جامعه ای در حال گذار هستیم و این اتفاقات منشاء گذار است.»
جامعه ای که از یک سوء ارزش های سنتی اش را به طور کامل از دست نداده و از طرف دیگر، ارزش ها و هنجارهای یک جامعه مدرن و پسامدرن را نتوانسته به طور کامل بپذیرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه همین حال و روز را دارند.
شالچی تاکید می کند: «جراحی دیگر به یک صنعت تبدیل شده و بر نوعی بازار دلالت دارد، بـازاری کـه در آن پزشکان زیبایی فعالیت کرده و کسب سود می کنند، آن هم در ایرانی که افراد همانند یک ساختمان قدیمی خود را ویران می سازند، این جریان ابتدا با هدف جراحی ترمیمی و برگرداندن شکل و عملکرد طبیعـی چهره آغاز شده اما با گذر زمان با هدف تغییر کلی چهره تداوم یافته است. در انجـام دادن جراحـی زیبـایی هـم عاملیت فردی و هم عاملیت اجتماع که افراد را وادار به پذیرش ملاکهای اجتماعی زیبـایی می کنند، مهم هستند.»
اما آیا اگر این دوره گذار سپری شود، آنگاه اصالت چهره هاست که حرف اول را می زند؟ شالچی پاسخ می دهد: «شاید این اتفاق بیفتد و شایدهم چنین نباشد.»
به اعتقاد این جامعه شناس، مسئله جراحی زیبایی یک پایه روانشناسی و یک پایه جامعه شناسی هم دارد. پایه روانشناسی آن به اختلالی بازمی گردد که ما به آن «خود بد ریخت پنداری» و «خود زشت انگاری» می گوییم. معمولا افرادی که در جراحی های زیبایی افراط می کنند، کسانی هستند که با بدن خود مشکل دارند و به اختلال «خود زشت انگاری» مبتلا هستند. این افراد به خود لقب های ناشایست می دهند از کوتاهی قد، رنگ مو، رنگ چشم و بلندی دماغ و قوز آن شکوه میکنند. پایه جامعه شناسی آن مربوط به مد است. مدهای اجتماعی؛ تب های اجتماعی ایجاد می کند. تب اجتماعی به فرد فشار اجتماعی می آورد، امروزه اغلب افراد بینی هایشان را عمل می کنند و انگار از شدت شباهت، قالب زده شده اند و اگر کسی دماغش بزرگ باشد و روی آن قوز داشته باشد، مورد تمسخر دیگران قرار می گیرد و این فردهم به ناچار به سمت همین جراحی های زیبایی گرایش پیدا می کند.
منبع خبر: عطنا
نظر شما :