علی جنادله در نشست ملی "تحلیل چالشهای خانواده ایرانی و تبیین حمایتها در بحران کرونا" مطرح کرد
مدیر گروه زنان دانشکده علوم اجتماعی به عنوان سومین سخنران با یک رویکرد جامعهشناختی به زیست مجازی خانوادههای ایرانی در بحران کرونا پرداخت:
کرونا باعث شکلگیری مجموعه تغییراتی در سطح زندگی ایرانیان شد. کرونا یک اتفاق غیرقابل پیشبینی شدهای بود که روند زندگی ایرانیان را متحول کرد. در مطالعات مربوط به تغییرات نهادها: اولاً، ناگهانی و تصادفی هستند. دوماً، باعث گسست در مسیرهای قبلی میشود. سوماً، مسیرهای جدیدی را بوجود میآورند.
همچنین در بحث اپیدمی کرونا، سه موج وجود دارد:
- موج اول | زمان: فروردین (فقط در مراکز استانها)
- موج دوم | زمان: خرداد (تمام شهرها و روستاها)
- موج سوم | زمان: مهر (به مانند موج دوم)
نتایج گزارشهای رسمی و پژوهشهای ما نشان میدهد که در هر سه موج اپیدمی، مهمترین گلوگاه، تلویزیون و رادیو رسمی ایران بود. در بازه زمانی از فروردین تا خرداد امسال، پیگیری اخبار از رسانههای رسمی روند افزایشی داشته است. بر مبنای اطلاعات ما، از سویی شاهد کاهش دریافت اطلاعات از رسانه ملی و از سوی دیگر شاهد افزایش رجوع کاربران به فضای مجازی هستیم.
بر مبنای تحقیقات انجام شده، بیش از ۸۴ درصد خانوادههای حاضر در تحقیق گفتهاند: میزان رجوع به فضای مجازی در دوران کرونا افزایش یافته و روند اوقات فراغت در دوران کرونایی بیشتر در فضای مجازی سپری شده است.
از جامعه آماری تحقیق این پرسش پرسیده شده که آنها در شرایط قرنطینه، بیشترین زمان اوقات فراعت را بیشتر چگونه سپری میکنند؟ ۵۶ درصد افراد پاسخ دادند به تماشای برنامههای تلویزیون نشستند. ۴۰ درصد هم گفتند به فضای مجازی رفتند و اوقات خود را در شبکههای مجازی سپری کردند.
از افراد پرسیده شده که در حوزههای مختلف، در زیست افراد چه تغییراتی در فضای مجازی ایجاد شده است؟ آیا فعالیتها و حضورشان در فضای مجازی بیشتر شده یا کمتر؟ همه آنان در پاسخ اذعان کردند حضورشان در فضای مجازی در دوران کرونا بیشتر شده است.
از آنان پرسیده شد که به چه تجربه جدیدی در فضای مجازی دست پیدا کردند؟ ۵۳.۴ درصد افراد پاسخ دادند که حضور اعضای خانواده در کلاسهای مجازی جزو تجربههای جدید بود. ۴۲.۵ درصد نیز دورهمیها و ارتباط با خویشان و اقوام در فضای مجازی را جز تجربههای جدید دانستند. حضور در کنسرتهای مجازی با نسبت کمتری جز تجربههای بعدی پاسخگویان بود.
البته باید دادههای جدید دیگری هم بدست آورد اما با همین تعداد از دادهها میتوانیم فرضیه، فربهشدن زیست مجازی را نه تنها در قالب حضور پُررنگ، بلکه به مثابه حضور دائم طرح کنیم. بنابراین بخشی از زیست مجازی که قبلا به مسائل فراعتی اختصاص مییافت، امروز به بخش عمده زیست اجتماعی خانوادهها اختصاص دارد. البته با توجه به دادههای در دسترس، میتوانیم بگوییم که زیست مجازی با شکافت سنی و نسلی همراه شده است. فربهشدن زیست مجازی به نوعی در راستای جهان افراد است، بسیاری اعتقاد دارند فضای مجازی با همه خوبیهایی که دارد، در همان امتداد زیست بشری هستند. مثلاً تجربیات مختلفی درباره بحث دورکاری و جلسات آنلاین مطرح شد، برخلاف زنان، مردان درصد بالایی را به خود اختصاص دادند. ۱۱.۵ درصد از زنان هم متذکر این موضوع شدند. البته در بحث خرید اینترنتی، زنان بخش عظیمی از این موضوع را به خود اختصاص می دهند.
در بحث پیامدهای فربهشدن زیست مجازی میتوان به بحث دگرگونی مناسبات قدرت در نتیجه دانش و مهارتهای فضای مجازی همچون فراگیری زودتر در مباحث مربوط به فضای مجازی فرزندان نسبت به والدین اشاره کرد. از دیگر پیامدها میتوان به تغییر معنای زمان با همبودن اعضای خانواده اشاره کرد؛ بهطوریکه اگر پیشتر تفکیکی میان زمان کار و زمان کنار خانواده بودن را قایل میشدیم، امروزه اینگونه نیست.
البته از پیامدهای مثبت شرایط فعلی، گستردهترشدن اوقات فراغت است. از دیگر پیامدها، همچنین اهلیسازی نهادهای اجتماعی است؛ بدین معنا که مبتنی بر دو مفهوم رسانهایشدن و مجازیشدن نهادهاست. در این وضعیت علاوه بر مباحث رسانهای شدن، وجود حضوری نیاز نیست و معمولاً این دسترسی از طریق خانواده صورت میگیرد. در این شرایط، همزمان افراد میتوانند با حوزههای عمومی و خصوصی ارتباط برقرار کنند. پیامدهای منفی شرایط فعلی هم این است که افراد کنار هم در خانه هستند اما ذهن هر یک از افراد مشغول مسایل دیگری است.
در پایان باید بگویم با توجه به فربهشدن زیست مجازی، که به بازوی ضروری زندگی امروزی تبدیل شده است، چگونگی رابطه فضای مجازی با خانواده اهمیت مییابد. برخی در یک نگاه غالب به صورت آسیبزا به این مسئله مینگرند، چرا که معتقدند نتایج منفی همچون ایزولهشدن افراد را به دنبال دارد. با این نگاه آسیبشناسانه به نظر میآید که نمیتوان تفسیر درستی نسبت به زیست مجازی داشت چرا که به صورت مداوم با نگاه نگران و استرسوار به آن مسئله توجه میکنیم.
البته نگاه دیگری هم به صورت ایجابی و مثبت همچون دورهم بودن اعضای خانواده به این مسئله وجود دارد، یا اینکه افراد فارغ از مسافتهای جغرافیایی میتوانند در قالب صوت، تصویر و یا نوشتار به صورت تعاملی و مشارکتی با همدیگر باشند.
اما رویکرد معقولانهتر و بینابینی با عنوان پیچیدگی تأثیرات وجود دارد؛ بدین معنا که به صورت پیشینی نمیتوانیم بگوییم رسانهها تأثیر مثبت یا منفی دارند، بلکه افراد براساس تجربه زیستیشان (شیوه و سبک زندگی که دارند) پیامدهای متفاوتی هم درک میکنند. در این رویکرد (پیچیدگی تأثیرات) خانوادهها منفعل نیستند و به عنوان واحدهای فعال و پویا میتوانند تأثیر و تأثر متقابلی با زیست مجازی داشته باشند و انطباق پیدا کنند و بر مبنای این شرایط، وضعیت را جهتدهی کنند. در این رویکرد، خانواده به عنوان یک واحد پویا میتواند آثار منفی و مثبت فضای مجازی را افزایش یا کاهش دهد. این نکته را هم نباید فراموش کنیم که چنانچه فرآیند فربهشدن زیست مجازی استمرار داشته باشد، در فضای کلان، باید یک تجدید نظر صورت گیرد، چرا که تحت تأثیر شرایط کنونی، همه اقشار جامعه وارد این فضا شدهاند.
نظر شما :